انجمن شعرو ادب رشت(حوزه فعالیت گیلان)



 انجمن شعرو ادب رشت(حوزه فعالیت گیلان)

 

 

به نام خدا

 

 

 انجمن شعرو ادب رشت(حوزه فعالیت گیلان)

 

 

 به قلم سیدخلیل(مسعود)حاکم زاده |

 

 انجمن شعرو ادب رشت(حوزه فعالیت گیلان)

 

 

 

 دفتر انجمن شعرو ادب رشت 

 

گلسار _خیابان 89 _ساختمان آتیه _ طبقه ی 5 _ واحد 13.

 


انجمن شعروادب رشت هنرجومی پذیرد 

 

قابل توجه شاعران و ادب دوستان

فرهیختگان عزیز به اطلاع می رساند انجمن مستقل شعرو ادب رشت

(اولین چهارشنبه ی هر ماه "برج") ساعت شش عصر

همایش شعرخوانی خود را در مکان ذیل برگزار می نماید

آدرس مکان برگزاری همایش:

گیلان _رشت_

خیابان سعدی_ پشت بازار روز_

کوچه ی جویا _پلاک 16_بنیاد فرزانگان امید گیلان

 

در ضمن حضور در همایش برای عموم آزاد است

 

حضور پر رنگ شما موجب امتنان خاطر است

 

برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید بارئیس انجمن تماس حاصل نمایید.

 

09117653651


09115535243

 

 

ایمیل و جیمیل سیدخلیل (مسعود)حاکم زاده

 

masoud.hakemzadeh@gmail.com

 

masoud_hakemzadeh@yahoo.com

 

 

وبلاگ انجمن شعروادب رشت

 

http://rashtpoem.blogfa.com

 

 

باسپاس رئیس انجمن شعروادب رشت سیدخلیل (مسعود )حاکم زاده

 

 


 


 

عکسهای دیدنی های امروز 8 مرداد 89

 

 

 

اطلاعیه_دعوت نامه انجمن مستقل شعروادب رشت


شاعران وادب دوستان
جلسه شعرخوانی
انجمن مستقل شعروادب رشت
چهارشنبه 97/8/2 ساعت6عصر
برگزار می گردد.
آدرس:رشت،خ سعدی،پشت بازارروز،کوچه جویا،
پ 16،بنیاد فرزانگان امیدگیلان.
حضور برای عموم آزاد است.
09117653651_09115535243
باسپاس
رئیس انجمن مستقل شعروادب رشت
سیدخلیل«مسعود»حاکم زاده

شعر از سیدخلیل(مسعود) حاکم زاده

شعر از سید خلیل(مسعود) حاکم زاده

 

به اعتماد تو بخشیدم گذشته های جوانم را

و از خیال تومی شویم دریچه های گمانم را

 

من از عصاره یک زخمم تو شوره زاری و می باری

به عقده های تو پس دادم تمام تاب و توانم را

 

تو انحصار خودت هستی که در حصار تو درگیرم

به دست سادگیم دادم من اعتبار و امانم را

 

از ابتدای تو پاشیدم ، به رنگ رنگ تو بد دیدم

به زمهریر تو می سوزم اِحاطه کرده زمانم را

 

تو اتهام دلم هستی که صد حواله غمم دادی

برای آنکه نگویم باز _بگیر دست و زبانم را

 

منم گناه خودم هستم که بر مدار تو می گردم

چه خوب شد که نمی بینی _ تو آشکار و نهانم را...

 

سیدخلیل(مسعود)حاکم زاده

اطلاعیه تغییرات انجمن مستقل شعرو ادب رشت سال 97


اطلاعیه تغییرات انجمن مستقل شعرو ادب رشت سال 97

با نام خدا

اطلاعیه تغییرات انجمن مستقل شعروادب رشت سال نودو هفت

به نام خداوند بخشنده ی مهربان

به قلم سیدخلیل(مسعود)حاکم زاده 

(انجمن مستقل شعر وادب رشت (حوزه فعالیت گیلان)در سال 1384 تشکیل شد.)

 

به ترتیب اعضا اصلی مدیریت عبارتند از: 

رئیس انجمن: سیدخلیل (مسعود) حاکم زاده


نائب رئیس: صدیقه (سمیرا) یحیی پور


مدیرعامل: سوده بخشی


منشی: آزاده خزایی


خزانه دار: راضیه(رها)احمدزاده


اعضای اصلی: معصومه (الهام )کیانپور  _  غلام رضا وطن خواه


اعضای علی البدل:

حمیده دلیری شالمائی _ فاطمه(لیدا) کارگر پاسخده


بازرسین:

عباس علیزاده_ نازنین راستگو

شماره های تماس رئیس انجمن شعر و ادب رشت سیدخلیل(مسعود)حاکم زاده

(09117653651) 
(09115535243)


ایمیل و جیمیل سیدخلیل (مسعود)حاکم زاده
 masoud_hakemzadeh@yahoo.com 
masoud.hakemzadeh@gmail.com

 

مقاله:حرف،شعار،شعر






به نام خدا



مقاله 



موضوع: حرف، شعار، شعر



بارها وقتی با دوستان شاعر جوان در مبحث شعر و ابعاد گسترده ی آن



به بحث می نشینیم و در این فرآیند دقیق می شویم و اشعاری را برای بررسی



و ارزش گزاری(جوهره ی شعر) به نقد ونظر می کشیم لایه های پنهان و



باور داشت های هنری هر فرد از این مقوله (شعر) آشکار تر می گردد و به



راحتی می توان حس کرد که از این فرایند هنری چه درکی دارند و با کدام 



پیش فرض یا پیش فهم به آن می نگرند. در این راستا متأسفانه عده ای



به علت برخورد یا رابطه با شاعر نماهای جور واجور ، درک صحیح 



زیبا شناسانه ی خود را از شعر مطلوب از دست می دهند و به همین جهت 



مابین شعر ، شعار ،حرف تداخل ایجاد می شود. و مشکل تر اینکه در این حال



و هوای هرج و مرج ادبی وفرهنگی که همه خود را صاحب سبک و سیاق



و مانیفست خاص می دانند اگر به عنوان سوال از این به اصطلاح استادان



بپرسیم این دست نوشته چه دلیلی دارد که شعر باشد؟ بی درنگ خواهند



گفت: تا تصور شما از شعر چه باشد!. واما ناگفته نماند تعداد محدودی



از شاعران جوان معاصر هستند که شاهراه شعر را پیدا کرده و قله های



افتخار را فتح می کنند . ولی بحث امروز ما بیشتر معطوف به کسانی ست 



که فریب زرق و برق عده ای شهرت طلب و خود شیفته وبه اصطلاح 



(آوانگارد) یا با کلاس را می خورند که به زعم آن حضرات بقیه سنتی



و متحجر هستند و این عالی جنابان با دید گاه های زیبا شناسانه ی 



عجیب و غریب خود که هیچ پشتوانه ی فرهنگی و ادبی ندارد هر 



گفته ی نامأنوس و پراکنده را شعر قلم داد می کنند و پریشان گویی را



هنر می پندارند.البته در تمام دوره های تاریخ این موج ها بوده است



که تنها امروز باید نامشان را از غبار تاریخ بیرون کشید. اما در این جا



قصد ما آنهایی هستند که به دنبال روزنه های واقعی شعر می گردند



وبا کمال تأسف به این سد های ناهنجار بر می خورند وراهشان به



انحراف کشیده می شود ویا سر خورده ونا امید پشت درهای بسته میخ 



کوب می شوند. تلاش ما بر آن است تا با این هنر جویان یا افتخارات 



آینده بیشتر درد دل کنیم وراجع این مقوله (شعر) صحبت کرده ودانسته های



هر چند اندک خود را در اختیارشان قرار دهیم تا شاید جرقه ای تازه در 



مسیر ذهنشان باشد.



حرف: به معنی لغوی کلمه؛ سخن راندن، سخن گفتن و شیوه ی متداول



که در ارتباطات روزمره به کار می رود.



شعار: به معنی فوج یا سپاه ، نعره ی جنگ ،فریاد احزاب سیاسی ،



فریاد حمله، در بعضی موارد پرخاش به شخصی یا به گروهی _کلاً 



یعنی مستقیم گویی بی پرده گویی صرف .



واما شعر:در باب پروسه ی شعر بارها نظریات بزرگان علم و فلسفه را 



در باره ی این مقوله(شعر) از دید گاه های متفاوت نوشته ام .امروز با



اجتناب از تکراری شدن این مبحث از دیگر ابعاد به این فرایند می نگریم.



(شعر) در ساده ترین تعریف آن یکی از اقسام دوگانه ی کلام است 



(در مقابل نثر)که آن را همراه با وزن (خصوصاً وزن درونی) و گاه قافیه 



دانسته اند و اکثریت بزرگان ، شرط خیال انگیز بودن را نیز بر این 



دو عامل افزوده اند و کلامی را که از عنصر تخیل بی بهره باشد و



تنها در آن وزن و قافیه به کار گرفته باشد ( نظم) خوانده اند ضمناً 



باید خاطر نشان کنم که هر شعری به معنای عام خود نظم است برای 



اینکه از نظامی خاص بهره می برد ولی بلعکس هر نظمی شعر نیست



حتی ارسطو ،ابوعلی سینا، خواجه نصیر طوسی و چند ... خیال انگیز 



بودن را شرط به هستی رسیدن و تولد شعر دانسته اند و شاخصه ی 



مهم دیگر آن غیر مستقیم گویی و زبان تلویحی می باشد این عناصر



از دیرباز تا به امروزمعتبر مانده است وحتی دکترعلی محمد حق شناس



(زبان شناس) در مقوله ی (مرز زبان و ادبیات) خیالین بودن را شرط



ادبی دانسته است و در مقوله های ادبی ، دیدگاه نشانه شناسی را پیشنهاد



کرده است که می تواند در عمق حائز اهمیت باشد. ویلییام وردزوث



(1770_1850م)،شاعر انگلیسی ، شعر را سیلان خود به خود احساسات 



وبیان خیال انگیز آن می داند که بیشتر اوقات صورتی آهنگین دارد 



ساموئل تیلر کالرج(1772_1384م) شاعر دیگر انگلیسی هدف مستقیم 



شعررا ارتباط با لذت می داند و والترتئو دورواتز ذانتون(1832_1914م)



شاعر ومنتقد انگلیسی دیگر شعر را بیان هنری ملموس فکر بشر به 



زبان عاطفی و آهنگین می نامد ضمناً در اسطوره های اسلامی گفته 



می شود اولین شاعر حضرت آدم است که نخستین شعر را در مرثیه 



فرزندش هابیل که به دست فرزند دیگرش قابیل کشته شد به زبان عربی



سروده است.



جامعه شناسان عقیده دارند که شعر حاصل کار دسته جمعی انسان های 



اولیه و نتیجه ی هماهنگی حرکات منظم آنها و ابزار کار و در آمیختن



صدا ها با اصوات وکلماتی است که به طور طبیعی در حین انجام کارهای 



سنگین همراه با نفس زدن ها از حنجره بیرون می داده اند این اصوات



بر اثر منظم بودن فاصله ها خود به خود به پاره های مساوی تقسیم شده



وشکلی موزون به خود گرفته و به تدریج به صورت آواز های دسته جمعی 



در آمده است که در مراسم قبیله ای همراه با رقص و آواز و با نواختن 



نخستین آلات موسیقی که مشابه به ابزار کار بوده است خوانده می شده.



«ت اس الیوت» می گوید: هیچ شعری برای کسی که می خواهد آن را 



خوب به ثمر برساند آزادنیست و این نشان می دهد که هر چند شعر آزاد



به خاطر رهایی های الگوی معین وزنی بسیار از مواضع دست و پاگیر را



از سر راه بر می دارد ولی باید از قوائد خواصی پیروی کند رهایی مطلق



غیر ممکن است و می توان گفت که از شعر عاری می شود .



شعر ناب: شعر ناب در مرحله ی اول باید ایدئولوژیک نباشد و به عنوان



ابزاری برای پیشبرد اهدافی در دست شخص یا گروهی قرار نگیرد و



کلاً مربوط به تحولات مقطعی جامعه نباشد بلکه با هستی انسانی در 



رابطه است تا بتواند جهان شمول گردد هدف بارز شعر ناب تنها لذت



بخشیدن به خواننده از طریق موسیقی کلمات یا تصویرهای خیالی



(صور خیال) می باشد که در مقابل شعر تعلیمی قرار می گیرد . اصطلاح



شعر ناب را اولین بار «شارل بودلر»(1821_1867م) شاعر فرانسوی در 



سال 1857 درباره ی شعر «ادگار آلن پو» (1809_1849م)شاعر آمریکایی



به کار برد. اوضاع و احوال اجتماعی اواخر قرن نوزدهم در فرانسه محیط 



مناسبی برای رشد نماد گرایی و رواج نظریه ی شعر ناب بود . در این دوره



شعر ناب به عنوان نظریه ای وارد ادبیات فرانسه شد وبیش از همه موردتوجه 



نماد گرایان قرار گرفت و از نظر پیروان شعر ناب، نثر قلمرو اندیشه -



ولی عالم شعر جای اندیشه و تفکر وعقل نیست و از این رو هر نوع فکر



واندیشه ی تعلیمی به شعر بودن لطمه می زند باید متذکر شوم این طرز تفکر



که شاعران نظریه ی هنر برای هنر (زیبا گرایی ) تأیید می کنند از نظربسیاری 



کار شناسان مردود است درنظر ادگار آلن پو هدف شعر خود شعر است و نباید



چیزی جز آن مورد نظر قرار گیرد و حتی بعضی از پیروان این نظریه شعر را



به دعا نزدیک می کنند و معتقدند که شعر بیانی ست برای توصیف موقعیت های



حالات غیر قابل وصف و جادویی که شاعر در چنین حالتی بر مفاهیم و معانی 



زبانی که به کار می برد مسلط نیست . هدف شاعران نماد گرا که به شعر ناب



روی کرده بودند که برای استقلال بخشیدن به شعر استفاده از خواص سمانتیک 



یا معنی شناسی زبان را به حداقل برسانند و بیشتر از خواص و جنبه های 



صوتی و کلمات و معانی جنبی واستعاره ای آن بهره بگیرند وجود همین 



خصوصیت است که شعر را غیرقابل ترجمه می دانند.



«پل والری »(1871_1945م)شاعر فرانسوی که هوادار شعر ناب بود کار



ترکیب شعر را از نفس شعر جالب تر می دانست و در شعر تنها به رابطه ی 



صدا ،مفهوم و هارمونی ی واژگان توجه داشت.



بنابراین برآیندی که از تفاوت و تمایز فی مابین – حرف،شعار وشعر 



آشکار گردید می توان به چند نکته اساسی و حائز اهمیت اشاره نمود 



شعر مجموعه ای است از احساس ، اندیشه – تخیل – که با زبان تلویحی



در جامه هنر پوشیده شده است و از هر مستقیم گویی می پرهیزد و به جای



کلام ساده بیشتر از تصویرهای تجسمی بهره می برد و به مجازها تکیه دارد



که از ذهن خلاق شاعرهنرمند ساطع می گردد.



و چون انسان ها باهم از بسیاری نکات در سراسر جهان مشابهت دارند



با چنین مقوله ای همزاد پنداری می کنند و از خلق تصویر و مجسم 



کردن حالات واقعه التذاذ هنری می برند – ضمناً باید خاطر نشان کنم



شعر (لذت خاص) است – و لزوماً هر فردی از ظرایف آن نمی تواند درک 



درستی داشته باشد و به قول مولانا (چون غرض آمد هنر پوشیده شد).



به هر حال امیدوارم قادر بوده باشم تا حدودی هر چند اندک – از دریای



بی کران شعر قطره ای را در معرض دید و تشخیص دوستان جوان گذاشته 



باشم - تا از هر آفتی مصون باشند وفریب افراد پرادعای تو خالی را نخورند 



ودر مسیر درست حرکت نمایند.



به قول شاعر:



شاعران چون گل زیبای بهاری هستند



گل چو تاراج شود مشک فشان است هنوز.



بدرود.



میر مسعود حاکم زاده



منابع :«تاویل متن» بابک احمدی – «صور خیال» شفیعی کدکنی – 



«روزنه» محمد کاظم کاظمی – «هستی شناسی »میرزاآقا عسکری (مانی)





پاسخ به سوألات برخی از هنر جویان در رابطه با مقاله فوق:







به نام خدا



باسلام و تشکر وسپاس از پیگیری شما و مهم شمردن این گونه نوشته



های ادبی.



دوست عزیز و ارجمندم ، من فکر می کنم حضرت عالی در خواندن و



تجزیه و تحلیل مقاله مذبور قدری شتاب زده برخورد کرده اید به دلیل 



اینکه بسیاری از پاسخ سوال های شما در مقاله به روشنی درج گردیده



است . که متأسفانه شما به محتوایش توجه نکردید،یا من شفاف نگفتم.



1)راجع شعر ناب:بنده توضیح داده ام که شعر ناب رویکردی از 



عده ای شاعران مشخص در زمان خود بوده است وحتی نامشان را



هم به وضوح توضیح دادم این نظریه پردازان (هنر را برای هنر)



درست می پنداشتند وحتی گفتم از نظر بسیاری از کارشناسان این نظریه



مردود است.



2)منظورم از شاعران واقعی،کسانی هستند که افرادی متظاهر نیستند



و برای تشویق وتعریف و... هدف های دیگر شعر نمی گویند،



شاعران واقعی به نظرم کسانی هستند که شعر در وجودشان عجین است



وعاشق شعر هستند نه محتاج احسنت این و آن و از این هنر خاص 



لذت هنری و وجودی می برند .



3)شعر واقعی یعنی چه: یعنی شعر (کلام دل ) باشد به خاطر چیزی یا



برای گفتن شعاری سروده نشود و جزء معتقدات شاعر باشد و از فکرو



اندیشه ی و بینش فردی خود شاعر باشد و در کلام هنری بیان شود



نه فقط حرف ساده یا درد دل های روزمره و هدف های متفاوت بیان



گردد، و به زمان یا مکان خاصی مرتبط نباشد.



4)اشعار ماندگار:اشعار ماندگار به شعرهایی می گویند که در حوزه ی



هستی شناسانه بررسی گردد(اگرچه به بحثی وسیع نیاز دارد)



هستی یعنی:نفس، عشق، مرگ، بچگی، پیری، تولد،و...



طبیعت مثل :باد، باران،خورشید،زمین ،آسمان و...



این مقوله ها باید مورد توجه بیشتری قرار گیرند و دلیل اینکه از وقتی



که انسان خود را شناخت نام برده های فوق « بودند» _ «هستند»_



«خواهند بود» یعنی متغیرهای بیرونی یا ابزاری نمی تواند در اصل شان



خللی وارد کند .



5)اشعار مقطعی:به شعر هایی گفته می شود که در زمان خاص و در 



مکان خاص برای اشخاص خاص سروده شود این نوع اشعار مانند 



تاریخ بایگانی می گردد به طور تقریبی هم ردیف خبرنامه یا روزنامه 



هست مانند اشعار دوران مشروطیت که درآن تاریخ، شاعران - کلی به



جناح های درگیر بد و بیراه می گفتند و بلعکس گاهی به ستایش هم



قلم می زدند. من باب مثال به قوام السلطنه می گفتند:( آن مرد عینک 



سیاه که دیده است در عمر خود پنج شاه)اینگونه سرودن مقطعی است.



6)شعر ماندگار:خواجه شیرازی حافظ بزرگ می فرماید: 



بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین



کاین اشارت زجهان گذاران ما را بس



اولاً این سروده جهان شمول است یعنی شامل کل جهان می شود 



ثانیاً معنای عینی دارد راحت می توان مجسم کرد



ثالثاً معنای ضمنی دارد یعنی اشاره دارد عمر شبیه آب جوی می گذرد.



رابعاً معنای ذهنی دارد در ذهن می شود تجزیه وتحلیل کرد که چگونه



آب جوی با روند عمر برابر است و در حال گذار می باشد.



مثال دیگری می زنم :



غروب را نتوان مرگ آفتاب انگاشت



که زندگیش فرو رفتن است وسر زدن است.حسین منزوی



چنین شعری بی شک ماندگار است چون از عناصری استفاده شده



است که جزء هستی است مثل: آفتاب،مرگ ، غروب، روز وشب،



پایان و آغاز و با تجسمی بسیار و حسی قوی به مخاطب القا می شود.



دوست عزیزم اگر به چند سطرپایان مقاله (حرف ،شعار،شعر)توجه کنید



شرح دادم که شعر مطلوب دارای احساس ، اندیشه، وتخیل است .



خودم به شخصه عاشق شعر پر معنا هستم و به طور قطع الفاظ بی معنا



را شعر نمی دانم ولی عده ای هم بی هنر و (لنپن مآب) هستند که بدون 



هیچ ظرافتی حرف وشعار را شعر می پندارند و به خورد جوانان جویای 



هنر می دهند منظورم این است این نوشته های معمولی در قالب شعر



جایی ندارد بلکه توهین و ضربه به شعر است . شعر کلام هنری ست



وباید هنری بودنش از لحاظ زیباشناسی و هستی شناسی قابل لمس باشد



شعر و اقسام آن: شعر اقسام متفاوت دارد شعر تعلیمی (برخی از شعر



های سعدی) ،شعر حماسی مثل(شاهنامه)، شعر عرفانی و فلسفی مانند 



(اشعار مولانا).


باوجود بر این شعر مقوله ای دامنه دار و گسترده و فرا گیر است و



نمی توان در چند سطر محدودش نمود اما اینجانب ماحصل برداشتی که



از (شعر مطلوب) داشتم برای تان توضیح دادم وخاطر نشان می کنم 



اینجانب در خدمت گزاری هنر جویان بسیار مشتاقم و در وسع دانش 



خود پاسخ گو خواهم بود و هر شخصی که قلم در دست می گیرد و 



جویای ادبیات واقعی ست مورد احترام است انشاالله به یاری خدا در



مقاله ی بعدی تمایز و تفاوت اشعار ماندگار با شعرهای مقطعی را 



بیشتر توضیح خواهم داد وبه صورت مصداقی عیان می سازم تا ایجاد 



شبهه نگردد.



و باز هم تأکید می کنم اگر سوالی داشتید در رابطه با همین مقاله و یا 



حوزه ی شعر با ما در تماس باشید از طریق تلفن، پیام ،کامنت، ما



همگی خانواده شعریم وهیچ محدودیتی در بحث های ادبی نداریم 



سرافراز باشید.



بادورد وسپاس فراوان 



میر مسعود حاکم زاده

غزل پرواز زخمی


غزل پرواز زخمی



می پرسم از خود ، در خیالت جای من هست؟

یعنی دلت ، دلواپس دنیای من هست؟



در لابلای برگ های خاطراتت _ 

در گوشه ای، گاهی، صدای پای من هست؟



وقتی که شبها با خیالت خواب رفتی 

در حرکت تصویرها رویای من هست؟


#


یا اینکه اصلا مثل یک پرواز زخمی

در آسمانت مشتی از پرهای من هست!!



شاید که نه حتما بگو در کوچه ی تو

یک رد پای تازه غیر از پای من هست؟


#


من با خوشی هایت خوشم، فرقی ندارد

در ذهن تو جای کسی یا جای من هست.



میر مسعود حاکم زاده

فروشگاه کتاب مژده*کتاب ستاره های شمالی*دوستدارن خریداین مجموعه شعر لطفاًبه لینک زیرمراجعه نمایند






فروشگاه کتاب مژده*کتاب ستاره های شمالی*دوستدارن خریداین مجموعه شعر لطفاًبه لینک زیرمراجعه نمایند

                          

 

ستاره های شمالی


(گزیده اشعارشاعران گیلان/حاکم زاده/لاهیجی)


 

                
ستاره های شمالی(گزیده اشعارشاعران گیلان/حاکم زاده/لاهیجی)
           
               

ستاره های شمالی


(گزیده اشعارشاعران گیلان/حاکم زاده/لاهیجی)

                                                                                                                                                                                                                                                                                                                          
 
کد کتاب :119189
ناشر :لاهیجی‏(قم‏)
نویسنده :مسعودحاکم زاده
تعداد صفحه :211
تاریخ ثبت :1384-05-22
قیمت :                            36,000 ریال                                                                                                            
                        

             
کتاب گیلان: ستاره های شمالی
 
ستاره های شمالی عنوان کتابی است که گزیده ای از شعر های شاعران امروز گیلان را در بر دارد. ستاره های شمالی به کوشش میر مسعود حاکم زاده گرد آوری شده و با همت غلامرضا وطن خواه چاپ و نشر یافته است.
چاپ اول کتاب سال 1384 توسط نشر لاهیجی در شمارگان 3000 نسخه در قم صورت گرفته. مسعود حاکم زاده خود در مقدمه کتاب انگیزه خود از چاپ دفتری مشترک از اشعار شاعران گیلانی را، علاقه به اشعار شاعران گیلانی، خصوصا جوانان خوش ذوقی که دفتری به چاپ نرسانده بودند ذکر کرده است. وی عنوان می دارد که بیشتر سعی خود را در جمع آوری و انتخاب اشعار بر این قرار داده که شعر ها حرف دل باشد نه صنعت های روزمره که با مدهای ژورنالیستی بالا و پایین می شوند. دراین مجموعه با قالب های متنوعی از شعر مواجه می شویم. حاکم زاده تکیه ی خود را بر شاعرانی که هستی شناسانه به شعر نگاه می کنند عنوان می‌دارد و معتفد است باید به شعر با بینش اسطوره ای نگاه کرد و از اشعار زمان مند دوری جست.
در این دفتر علاوه بر اشعار مسعود حاکم زاده و غلامرضا وطن خواه اشعاری از محسن آریاپاد، شراره (معصومه) بشرا، محمد بشرا (درویش گیلانی)، آریا بویه، کبرا پیر شالکوهی، سعید حاکم زاده، ثریا حیدری، عطیه رحیم نژاد، بهار حق شناس، هما رفیعی مقدم، مریم زاهد، شادی(مریم) شاه نظر، متین فطرتی، روزبه فروتن پی، آنیتا قربانعلی زاده، معصومه (الهام) کیانپور، بهزاد ماهرو، رحمت موسوی گیلانی، رضا نیکوکار و هاشم نبی زاده از رشت، هیلدا احمد زاده، سیده زهرا حیدری، فرشته رضایی نژاد، محمد فارسی و سمیه قاسمی پور از خمام، عطیه رحیم نژاد از لشت نشاء، سمانه روشنایی و طاهره کوپالی از سنگر، علی غلامعلی زاد و زهرا هاشمی از کوچصفهان ، محبوبه اسماعیل زاده، سیده فاطمه امیر کیایی، طیبه برزویی نژاد و الهه شادرام (شالی) از لنگرود، مهرداد امیدی سراوانی، ستار جانعلی پور، سید حمید حسینی، مریم رفیعی، مریم فرجی، صدیقه کشتکار شهرستانی، هاجر کشتکار شهرستانی و خدیجه نیکمرد(سراوانی) از سراوان، مهدیه پی سیار، ابراهیم سماعی، سجاد غلامی و حسن منصوبی از رودسر، سودابه پژوم (تمنا) و سید جلال الدین رضاپورمحمدی از لاهیجان، مهدیه حسین زاده و سیده فاطمه موسوی از صومعه سرا راضیه فرهودی از آستانه اشرفیه و صغری کاظمی میانگسکر را می خوانیم.

* می آیم

دوباره می آیم

با طراوت بهار

با سبزی نشاط

با هیاهوی گنجشکان

و احساس می کنم

هستی را

خودم را

و تو را

افسوس نمی دانم

نسبت آشنایی دوباره ی مان

چگونه خواهد بود؟

غلامرضا وطن خواه





* از کنارم نرو نمی بینی، اینکه پیچیده دور پای شما

چشم من هست با تو می گوید باز خالی شده است جای شما

درس تشبیه را بلد هستم، تو به این حرفها نمی گنجی!!

من که عاجز شدم چه بنویسم، حرف لایق تری برای شما

من تو را استعاره خوبی، می نویسم درون هر شعری

تا که پوشیده در غزل باشی، چشم بد دور از هوای شما

بی تو دل تنگی و غزل آمد، مثل احساس آنچه کم دارم

توی گوشم همیشه می پیچد طعم شیرینی صدای شما

آنچه می خواستم تو می خواهی، ساده باشیم و بی ریا و سپید

این تفاهم کمال زیبایی است، شاهد حرف من خدای شما

یادگاری نداشتم بدهم، گاه گاهی به یاد من باشی

شاعران هدیه هایشان شعر است، دفتر شعر من برای شما

میر مسعود حاکم زاده




تصاویر دیگر :